پسران قبیله
سه شنبه 29/12/85
صورتک 3
پسرک ديوانه تمام قد ايستاده
در آستانه درب تمام باز
و توپ پلاستيکي راه راه سفيد و قرمز در دست دارد
نگاهش به نگاهم گره مي خورد
سبزي آماده شده ي يخ زده از مغازه مي خرم
براي سبزي پلو و ماهي شب عيد
ماهي اش را قبلاً خريده ام
دو انگشتر در انگشت هايم انداخته ام
اشاره و شست
چند روز پيش از ته زدم
صورتکم را که بيش از 4 ماه بود از ته نتراشيده بودم
ته ريش خوشايندي روي صورتکم دارم
اين روزها
لباس هاي تازه ام را مي پوشم
و آهنگ هاي شاد گوش مي کنم
حال صورتکم خوب است اين روزها
•••
لرزش سرد و باد سخت پگاه
بوسه ي گرم و حس خوب گناه
شادباشي به آفتاب سپيد
دوربادي به ابرهاي سياه
عطر دستي که لمس خواهد کرد
نامه اي را که مي فتد در چاه
خواب مردي که خواب مي بيند
لحظه هايي که مي شوند تباه
با نسيمي که شهوتش بسيار
با برهنه تني که غرق نگاه
پرسشي را ز همگنان دارم
تا شوم از جواب آن آگاه
«دل گمراه من چه خواهد کرد
با بهاري که مي رسد از راه
يا نيازي که رنگ مي گيرد
در تن شاخه هاي خشک و سياه»*
29 اسفند 85
باربد
* دو بيت آخر از فروغ فرخزاد است
نوشته شده توسط باربد
-------------------------------------------------------------
21 سخن:
ترکه تو تاکسی جو میگیرتش کرایه راننده رو هم حساب میکنه
----------
ba arezooye behtarinha dar sale jadid... alfo
دل گمراه و ساده من كه به احتمال قوي با ديدن فيلم "كد داوينچي" به استقبال بهار ميره و فقط تصميم گرفتم كه بهش بگم كه تصميم بگيره آآآآآروم و با حوصله تر باشه.اينطوري واسه هر دومون بهتره. سرت سلامت.
شبیه این ادورتایز های روم شده
:D
سال ِ نو- ِ باربُد ؟
طبق عادت چشمم عادت نداره به تمام قد ايستادن ديوانه مگه اينكه منگل باشه كه هميشه با گردن افراشته توي كوچه ها راه مي رند و بودنشون براي هر كوچه اي حكم شناسنامه داره
اگه خاطرت را میخوام فقط برای همین دل گمراهته . من یکی میمیرم برای هر چی دل گمراهه.
ببین باز هم نمیدونم انها امدن یا نه ؟ گیج میزنم اساسی.
اقا نوشته بودم تو به هر شکل و صورتی باشی باز هم دوست داشتنی هستی.
باربد جان..مثل همیشه عالی مینویسی.. آدم حسودیش میشه پسر... این شعره یه چیزی در حد محشر بود...عاشق این قسمتش شدم
شادباشي به آفتاب سپيد
دوربادي به ابرهاي سياه
...........
باربد من یه جا تو وبلاگم میخوام ازین تیکه شعرت استفاده کنم..با اجازه
مونده م که برای شاد بودن چرا باید اینهمه صبر کرد
من همیشه در شگفتم چزا وقتی که می خواهم گریه کنم ، صورتکم می خندد
ازم نخواه با تو بدونم تو هیچی از من نمی دونی / اگه بگم راز دلم رو تو هم کنارم نمی مونی
خیلی قشنگ بود مخصوصا غزل که مثل باقی غزلها خوب بود حتی بهتر از تار کشیدن نقاشی ... از ترس اینکه کسی نبیندش ....
دل ِ گمراه ِ مَن چه خواهد کرد ؟
( من- اش را بکش باربد (
نمي دونم عادته يا
يه جور بهونه
شايدم همينه كه بگه مي خونم
يا بي توجه نيستم
شايد هم براي كم نياوردن
شايد هم به خاطر توجه
با اينكه هنوزم فكر مي كنم
اين عادت آدمها ست كه كسايي مثل خودشون رو دورو بر خودشون مي پسندند
اما بعضي ها هستند كه مثل هيچكس نيستند
اينم يه جور بهونه هست
شايدم عادته
اما تنهايي بد نيست
یک لحظه عــــــشـــــق
چراغ قرمز
دختر کولی با اسفند دان دور ماشین
راننده 2هزار تومن از کیف دراورد
بیا عزیزم
دختر از شادی جیغ کشید
.
.
.
midooniiii...
shayad be khatere adatam be blogfa bashe
amma blog spot comment dadanesh 1 kam hosele mikhad...
shayadam man balad nistam...!
dozdedela
حال مردمک هایت هم خوب است، این روزها ?
سلام....عيدت مبارك...
باز تو يه چيزي گفتي و رفتي رو مخم....خدا خفت نكنه رفيق....
بر همين وزن و در همين باب يه چرت و پرتي رو هديه كردم بهت....بيا برش دار....
به رشتيه ميگن آخرين بار کی زنت و ديدی؟
ميگه:
حــــــــــــــــــــــــــمــــــــــــیـــــــــــــــــد!!!!!!!!۱
----------
hamid mige ke key upe jadidet miad?
----------
alfo
سلام و تبريك نوروز باربد جان!
چطوري؟ چه ميكني؟ چه ها ميكني؟ چه ميكشي؟ سلامتي؟....
اميدوارم كه خوش و سلامت باشي...سلامت و خوش!
و اجازه ما هم به قول بزرگترها دست شماست!
خوش باشي.
ایکاش می تونستم بگم چقدر از برگشتنت خوشحالم
روزی که رفتی موندن برام معنی نداشت
همیشه نوشته هات رو دوست داشتم
سعی می کنم کمتر ازش بگم
فقط می خوام بخونمش
بارها و بارها
این صورتک رو خیلی دوست دارم هرچند که از صورتکها خوشم نمیاد
این صورتک
این صورتک
این صورتک رو دیوونه وار با همه دیوونگیهاش دوست دارم
موفق باشی دوست من
همیشه تا همیشه
به خلوتگاه خودت خوش اومدی
فریاد درون من
ممنون به خاطر همه چیز
باش
فقط باش
برای همیشه
عید خوبی بود
Post a Comment
<< صفحه اصلي